پروين غزنوي :دوره مشروطه به روایت اسناد - اوجان نیوز | ojan news

عنوان مقاله: نقش علمای آذربایجان در دوره مشروطه به روایت اسناد
نام و نام خانودگی گرد آورنده:پروین غزنوی بیرامی، کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی
آدرس و آدرس الکترونیکی: تبریز- سازمان اسناد و کتابخانه ملی منطقه شمال غرب
parvincom@yahoo.com
چکیده:
در آن سالها که ظلم و جورو از هم گسیختگی جامعه ایرانی را فراگرفته بود مردم تبریز بر اساس رسالت ملی و مذهب خود ضد استبداد مبارزه ای را آغاز کردند که در آن مفاهیم ملی و حتی فراملی چون آزادی خواهی، عدالت طلبی و دیکتاتور ستیزی حرف اول و آخر مبارزان بود. در جنبش مشروطه تبریز منجی انقلاب شدکه با دوراندیشی عالمان و از جان گذشتگی مردمان خطه آذربایجان به سرمنزل مقصود رسید. اما مردم آگاهی چندانی از مشروطه نداشتند و حمایت آنان از مشروطه بخاطر مخالفت با دولت وقت بود بنیانگذاران و مبلغین راستینی چون آیت اله میر هاشم دوه چی،میرزا علی واعظ ویجویه ای، شیخ سلیم تبریزی، علمای برجسته ای بودند که از جان و مال خویش برای تبلیغ مشروطه پرداختند اما پس از آگاهی از انحراف جریان مشروطه و چگونگی حمایت بیگانگان در صف مقابل قرار گرفتندو به وظیفه شرعی خود که همانا رهبری و آگاه ساختن از جریان مشروطه اجانب بود ادامه دادند و برای استقلال و مبارزه علیه استعمار جان خودشان را فدای مشروطه واقعی کردندروحانی روشنفکر میر هاشم دوه چی که یکی از بنیانگذاران و مبلغین مشروطه بود بعد از آگاهی از جریان و انحراف افکار به منبر رفته و برای آگاهی مردم سخنرانی کردند از جمله سخنان ایشان: مشروطه ما مشروطه خودی بود نه مشروطه انگلیسی، مشروطه خودی یعنی امنیت و رفاه، مشروطه انگلیسی یعنی هرج و مرج مملکت و تجزیه آن. زنده یاد میرزا علی اقا واعظ معروف به ویجویه ای از سران دیگر جنبش مشروطیت تبریز بود ایشان مردم را به شرکت در نهضت مشروطه فراخوانده و سازگاری مشروطه را با قران و مسلمانی روشن می سازد ایشان معتقد بود برای این که نسل جوان بیدار گردد گام نخست باسواد شدن آنهاست چون بیشتر سخنرانی های او درباره مشروطه و آزادی بود به نام واعظ مشروطه شناخته گردید این مجاهد ارجدار از جمله ناطقینی بود که در نهضت مشروطیت دوشادوش سایر وعاظ آزادی خواه مثل شیخ سلیم با نطق و خطابه مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی را آغاز کردند مستبدین بیشتر از تفنگ مجاهدین از سخنان ناطقین می ترسیدندو هر هفته ای که می گذشت برای نابودیشان نقشه جدیدی می کشیدند ولی مجاهدین هیچ وقت سخنرانان را تنها نگذاشته و همیشه برای حفظ آن پاسداری می کردند.
مقدمه:
مشروطه در ایران در سایه تلاشهای خردمندانه درپایتخت پدید آمد اما رواج آن در دیگر شهرها باعث تسریع روند آن شد. در این میان تبریز شهر حماسه ها این مهم را به گردن گرفت. تبریز بیش از آنکه با موقعیت خاص جغرافیایی سیاسی خود شناخته شود، در پرتو حماسه های تاریخی به شهری با پیشینه تاریخی درخشان معروف گشته است این شهر آمادگی بیشتری در پذیرش مشروطه داشته زیرا بزرگترین شهر بعد از پایتخت شمرده شده و ولیعهد نشین بوده است دلیل دیگر مستعد بودن تبریز جهت پذیرش مشروطیت، نزدیکیش به خاک قفقاز و عثمانی بود و این امر موجب سفرهای بازرگانان و سوداگران آذربایجان به آنجاها گشته و زمینه رشد فکری و دلبستگی شان به ایران را فراهم می آورد و سومین دلیل آمادگی تبریز، بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی مردم بدنبال تاسیس دبستانهای نوین و طبع چند روزنامه در این شهر بود.
مشروطیت دومین حادثه مهم تاریخی در قرن چهاردهم هجری پس از لغو امتیاز توتون و تنباکو است، حضور جمعی از فقهای عظام در این امر و نبردها و کشمکشهای آن از سال ۱۳۲۰-۱۳۲۴هجری قمری قابل توجه است، این حادثه بیش از هر قشر و طبقه در کانون روحانیت و فقاهت ایران مشتعل بود و فقهای عظام کانون اشتعال آن بودند. همانطور که گفتیم سرزمین آذربایجان به علت موقعیت خاص آن در مجاورت با اروپا و راه گذر بودن آن در صدور افکار و جریانات خارجی بود، بنابراین بیش از دیگر مناطق مرکز فعالیت و خیزش بود در روند این حرکت اجنماعی و سیاسی که چندین سال جریان داشت، مخالفین و موافقین هر کدام مبارزه و ایستادگی خاصی را به خرج می دادند.

۱- دین، علما و مشروطیت
دین به دلیل جایگاه مسلط خود در بدنه و ساختار اجتماعی ایران فی نفسه می توانست به مثابه ی یک عامل ایستاری به رکود فکری و فرهنگی تبدیل شود یا برعکس به عامل عمده ی خیزش سیاسی و تحرکات اجتماعی بدل گردد ودر هر صورت سرنوشت و حیات جامعه را رقم زند از نگاه علمای سیاسی ماهیت غاصبانه و ظالمانه بودن حکومت قاجار و فساد و استبداد آن که با فقر اقتصادی همراه بود، خطری جدی علیه بیضه ی اسلام و کیان مسلمانان بود، از همین رو نیروهای مذهبی مبارز در صف مخالفان سیاسی سلطنت قاجار بودند اما ضعف بنیادین اندیشه ی سیاسی شیعه، عدم تکوین پایه های نظری حکومت و فقدان بدیل از حکومت اسلامی بود که نیروهای مذهبی را در مسیر مبارزات مشروطه خواهی به تردید و ابهام افکند در این تردیدی نیست که حکومت ظالم و فاسق قاجار پذیرفتنی نیست اما کاستی های تئوریک سبب می شد که علما نتوانند یک نظام جانشین متناسب با مبنای مشروع طراحی کنند لذا آنان در برابر این پرسش بنیادی قرار گرفته بودند که آیا باید به الگوهای غربی روشنفکران لائیک تن داد یا چاره دیگری اندیشید بر همین مبنا عده ای از علما به دلیل ماهیت غیر دینی جنبش مشروطیت با پشتیبانی های محمدعلی شاه در ادامه نهضت کارشکنی کردند اما آشکار بود که علمای مشروطه خواه نیز نمی خواستند الگوهای پیشنهادی روشنفکران غربگرا رابپذیرند و می خواستند تا توجیهی شرعی به دست دهند اما مسلم بود که با دیرپایی و دیرینگی نظام سلطنت در ایران مشروطیت مناسب ترین گزینه بود و از نظر تاریخی نخستین حکومت های مردم سالار دنیا شمرده می شد.
علما به عنوان مهم ترین نیروی رهبری کننده ی نهضت از آغاز حرکت تا آستانه خواستار تاسیس عدالت خانه بودند رهبران مذهبی که از آنان یاد خواهد شد همچون واعظ ویجویه ای به رغم همه تضادها و تعارضات که میان اسلام و مشروطه غربی بود به تفسیر دینی از مشروطیت و آرمان های آن همت گماشتند و به عنوان نظریه پردازان فکری و رهبران بسیج گر و نیز معماران انقلاب همکاری کردندآنان با ساده و عام فهم نمودن آرمان های نهضت و ایجاد آگاهی در میان توده ی مردم به دفاع از مشروطیت پرداختند
۲- جدایی روحانیت آذربایجان از مشروطه
به طوری که از تحولات مشروطه به دست می آید اکثریت قریب به اتفاق روحانیون از ابتدا با مشروطه خواهی همراه بودند اما شماری از آنان به تدریج از آن جدا شدند. در آذربایجان جدای از آن که تمامی روحانیون در آغاز با مشروطه همراه شدند به سرعت از آن جدا شدند و به جز ثقه الاسلام تبریزی و چند تن از روحانیون دیگر کسی از آنان در کنار مشروطه نماندند و با تمام وجود به جنگ فکری و سیاسی مشروطه رفتند، به عنوان مثال میرزا حسن مجتهد که عالم درجه اول تبریز بود و بعدا به شرح زندگانی ایشان خواهیم پرداخت در ابتدا با مشروطه همراهی کرد اما در ادامه می بینیم که تندروی مشروطه خواهان تبریز باعث شد که ایشان را از تبریز بیرون کنند، اما ناگفته نماند که بسیاری از علمای مشروطه طلب هر چند وجود برخی تضادها میان مشروطیت و اسلام از نظر ایشان دور نمانده بود اما چون این تضادها را در مواردی قابل حل و در مواردی نیز تحت تاثیر فشار نیرومند موج مشروطه طلبی در ایران و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی مشروطه طلب در خور تسامح و اغماض یافتند به پشتیبانی خود از مشروطیت و مجلس ادامه دادند اما در برابر علما و روحانیون مشروطه مشروعه طلب به رهبری شیخ فضل الله از آن رو که کارکرد مشروطیت و مجلس شورای ملی ایجاد شده در ایران را مغایر با ارکان و مبانی شریعت دینی و اختیارات روحانی تلقی می کردند و میان آن دو هیچ سازشی را ممکن نیافتند از ادامه همراهی با مشروطیت باز ایستاده و به مخالفت با آن برخاستند.
در ادامه به شرح مجاهدت ها و رشادت های چندین تن از علمای تاثیر گذار خطه آذربایجان خواهیم پرداخت.
شیخ سلیم-شهید روز عاشورای ۱۳۳۰ قمری
مرحوم شیخ سلیم که باید او را شیخ الاحرار نامید. از روستا برخاسته با صداقت خدمت نموده و با صداقت بر سر داررفت، در نجف درس خوانده بود و در تبریز از شمار پیشنمازان بود اما چندان نامی نداشت تا هنگامی که جنبش مشروطه پدید آمد و چند تنی از وعاظ در مسجدهای بزرگ به منبر رفتند تا مردم را با معنی مشروطه آشنا کنند. شیخ سلیم یکی از آنان بود ایشان سپس به نمایندگی انجمن ایالتی برگزیده شد، ایشان از میان مردم و طبقات پایین اجتماع برخاسته و درد مردم را خوب می فهمید به همین دلیل بیش از همه به فکر دلسوزی از بینوایان و یتیمان بود بی تردید سخنگویان سه گانه آذربایجان میرزا حسین و میرزا جواد و شیخ سلیم گردانندگان اصلی صحنه انقلاب هستند ولی مقبولیت و خصوصا جسارت شیخ سلیم از همه بیشتر بود و در میان مردم نیز از محبوبیت بالایی برخوردار بود به طوری که مردم پس از نقشه تبعید ایشان و واعظ ویجویه ای بازار را بستند و علما و وکلا را در انجمن گرد آوردند تا با اعتراضات شدید مانع از اجرای حکم شوند، کار به جایی رسید که نمایندگان انجمن ملی برای رفع تشنج به حاج میرزا مجتهد نامه نوشتند که صلاح در این است که شهر را ترک کنند سرانجام شیخ سلیم در روز عاشورا سال ۱۳۳۰ هجری قمری به دست افسر روسی به دار آویخته شد و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
میرزا حسین واعظ
میرزا حسین واعظ که برخاسته از روستایی به نام آرباتان بود، در دوران مشروطه از مبارزین نامی و تاثیر گذار بود و با خطرات خطیر تا پای مرگ رفت ایشان صاحب حنجره طلائی بود که به گفته کسروی (خدا حنجره او را برای نجات مشروطه خلق کرده بود) زبرا تاثیر سخنش و تن صدایش چنان نافذ بود که جوانان از پای منبرش برخاسته و برای فدائی گری و مجاهدت و اسلحه گرفتن به مراکز مربوطه می رفتند، ایشان در تمام عمر در کسوت روحانی ماندند و مورد احترام مردم بودند اما در اواخر عمر خویش از سیاست کنار جست و به تصوف پرداختند، میرزا حسین واعظ جزو چند تنی بودند که در کنسولخانه انگلیس تحصن جستند و اجرای فرمان مشروطه را خواستار شدند دکتر مجتهدی در خصوص علل گرایش ایشان به مشروطه می نویسد( میرزا حسین واعظ از آزادیخواهان قدیم تبریز است وی اول کار به سیاست و امور مربوطه به آن فکر نمی کرد تا سفری به قفقاز رفت آنجا عالم دیگر دید چه همه کارها در آن سامان و مرتب بود و برای هر امر اداره مسئول وجود داشت حتی درختها را در جنگل نمره گذاشته و به پاسبانی سپرده بودند، کسی به کسی زور نمی توانست بگوید و ظلم کند این همه نظم و ترتیب و مقایسه آن با عدم انتظام ایران در او موثر واقع شد، از قفقاز با روحی دیگر مراجعت کرد بر آن شد طرحی نو بنیاد نهد و اساس استبداد را براندازد در هر جا نشست از اوضاع انتقاد کرد با اصلاح طلبان تماس یافت، چون مشروطیت پیش آمد در آن وارد شد) در تاریخ مشروطه میرزا حسین واعظ ضمن ترویج کالای وطن و تقبیح مصرف کالای خارجی همگام با مبارزان تهران در شکل گیری مشروطیت می کوشیدند ایشان به درستی رهبری و مسیر مشروطه را از انحراف نجات میدادند زمانی که دیگر افراد مخالف و یا موافق با مشروطه تندرویهای بی جایی می کردند ایشان سعی می کردند که با سخنرانی و وعظ مشروطه خواهان را در مسیر درست آن هدایت نمایند روزهایی که مردم تبریز بر اثر تاخیر تصویب و ابلاغ قانون اساسی سخت می شوریدند میرزا حسین واعظ آنان را به سکوت و صبر دعوت می کرد. بعد از بمباران مجلس در حدود اواخر جمادی الاول ۱۳۲۶ قمری بر اثر هجوم دولت به تبریز انجمن متفرق شد میرزا حسین واعظ به همراه عده ای از سران به کنسولخانه فرانسه پناه برد و حاضر نشد به کنسول خانه انگلیس و روس برود اما وقتی مبارزه سرداران ملی را دید از تحصن بیرون آمد و با مجاهدان همکاری کرد و در مسجد صمصام خان به سخنرانیهای آتشین خود ادامه داد و عده ای از سرکردگان مجاهدین را همراه خود کرد سپس به دیدار ستارخان و باقرخان رفت و با آنها پیمان تازه کرد، از اسناد اینگونه برداشت می شود که تاثیر سخن میرزا حسین واعظ به حدی بود که بدخواهان مشروطه شب و روز می کوشیدند که او را بکشند و کار بجائی رسیده بود که مجاهدین دائم از ایشان پاسداری می کردند. اما پس از بازگشت ایشان از استانبول رخت تصوف بر تن نهاد و وقتی مشروطه را وارونه با اهداف اولیه آن و اسلام دید از در مخالفت با آن برآمد.
آیت الله حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی(۱۳۳۷هجرص قمری)
آیت الله حاج میرزا حسن مجتهدی تبریزی یکی از مفاخر فقهی و اجتماعی آذربایجان می باشد. ایشان در امر مرافعه و قضاوت ید طولانی داشت در عدلیه آذربایجان اسناد ممهور به مهر او اعتبار سند رسمی داشته است او در آغاز مشروطیت مدافع آن و خود رئیس این ایالت بود سرنوشت او در این امر همانند سرنوشت آیت الله حاج میرزا صادق آقا و دیگر فقهای آذربایجان بود، تاریخ زندگی او پس از مشروطیت تاریخ کشمکش بین مخالفین و موافقین مشروطیت است ایشان در ابتدا تمام دارایی خود را در اختیار انجمن ایالتی اذربایجان قرار داد و در مقام حسن ظن نسبت به مشروطیت بودتا اینکه حکومت برادرزاده ایشان حاج میرزا عبدالکریم امام جمعه را بدون علت تبعید نمود، مجتهد عکس العمل از خود نشان نداد تا بین مستاجر قراچمن از قراء اطراف تبریز با رعایا اختلافی پیدا شد اختلاف به محضر ایشان کشید و ایشان پس از رسیدگی به نظام الملک والی آذربایجان دستور داد که به نفع مستاجر اقدام کند والی، حاکم میانج را با عده ای سوار به قراچمن فرستاد سواران طبق مرسوم مرتکب بی عدالتی شدند رعایا به انجمن شکایت کردند انجمن خواست برای تحقیق قضایا مامورین به محل فرستد اما شیخ سلیم عضو انجمن مانع شد و تقاضا کرد که از نظام الملک استیضاح شود والی که مثل غالب اعیان و حکام با مشروطیت مخالف بود زمان را برای گل آلود کردن آب و صید ماهی مناسب دیده در صورتی که مجتهد از بی عدالتی مامورین خبر نداشت مشروطه چیهای افراطی از فرصت استفاده کرده و خواستار تبعید مجتهد شدند و انجمن را وادار کردند مجتهد را تبعید و از رفتن او به منبر منع نمایندو خبر را با آب و تاب به مجلس شورا مخابره کردندبر اثر این توهین به روحانیت علمای شهر از جمله شهید ثقه الاسلام از شهر بیرون رفتند سرانجام مجتهد مظلومیت خود را ثابت نمود و مجلس با احترام ایشان را به تبریز برگرداندند مردم تبریز از او استقبال شایانی به عمل آوردند ایشان در جمادی الثانیه ۱۳۳۷ وفات نمود.
آیت الله حاج میرزا صادق آقا
فقیه ادیب و روشنگر ایشان در جریان مشروطیت مثل سایر علما با آن نهضت موافق بود، سپس جانب دولت را گرفت و با برادر بزرگ خود حاج میرزا محسن به انجمن اسلامیه رفت سپس شیوه کناره گیری مطلق را در پیش گرفت کناره گیری ایشان از تشکیلات اسلامیه به علت انحراف انجمن از مبادی و احکام اسلام بوده است.
آیت الله سید ابوالحسن انگجی
مرحوم از طراز اول مجتهدین ایران و یکی از مراجع احکام زمان خود بود. پس از نهضت مشروطیت از آن طرفداری کرد. مثل سایر علما به اسلامیه نرفت بلکه در شهر ماند و سعی نمود بلکه کار بلوا به خوشی تمام شود وی روزی بالای منبر رفت به مجاهدین مشروطیت گفت: (گیرم که حاج میرزا حسن آقا مجتهد کافر شده شما با کدام صلاحیت منزل او و کسانش را غارت کردید اگر کسی از دین خدا هم برگشته باشد اموال او به وراثش می رسدنه به مجاهدین و فدائیان) ایشان به دلیل همراه شدن با ملت درباره قانون نظام اجباری، به همراهی چند تن از علما تبعید شد، پس از مدتی تبعید بلاخره به تبریز مراجعت نمود و دیری نکشید که درگذشت.
آیت الله میرزا علی ثقه الاسلام
از علمای آذربایجان و رئیس شیخیه این ایالت بود ایشان پس از اعلام مشروطیت مانند سایر علما از آن طرفداری کرد روسای قوم از شیخیه و متشرعه بر آن شدند که به میمنت این نهضت اختلاف قدیم را از میان بردارند و تا اندازه ای در این امر موفق شدند چنانکه برای دوره اول مجلس که قرار بود دو نفر نماینده از طرف علمای آذربایجان انتخاب شوند متشرعه که اولویت داشتند حاضر به گذشت شدند و انتخاب یک نفر را به شیخیه واگذار نمودند در نتیجه حاج میرزا فضلعلی آقا از طرف شیخیه و حاج میرزا یحیی از متشرعه انتخاب شدند، هنگامی که انجمن ایالتی حاج میرزا حسن آقا مجتهد را مجبور به ترک تبریز نمود، ثقه الاسلام نیز مانند سایر علما به عنوان اعتراضی به انجمن، شهر را ترک نمود ایشان در خارج تبریز چندان درنگ نکرد بلکه پس از چندی به تبریز مراجعت نمود اما به علت افراط بعضی از آزادیخواهان خود را کنار کشید. هنگامی که قشون روس به تبریز وارد می شد درصدد چاره جوئی برآمد تا خون ناحق ریخته نشود و حاج صمدخان شجاع الدوله به عنوان ماموریت و نمایندگی از طرف دولت وارد این شهر گردد نه خودسرانه و از طرف روس هااما این مجاهدتها ثمری نداشت و قشون روس وارد تبریز شد اما ایشان از تبریز بیرون نرفت تا اینکه در روز عاشورا توسط روس ها، به دار آویخته شد روس ها می خواستند از او کاغذی بگیرند که جنگ و تیراندازی اول از ناحیه مجاهدین و ایرانیها شروع شده است تا خودرا به این وسیله تبرئه کنند، اما مرحوم به این امر تن نداد و شهید شد.
آیت الله شیخ محمد خیابانی
شیخ محمد خیابانی در سال ۱۲۹۷ هجری متولد گردید در کودکی به روسیه مسافرت نمود و پس از مراجعت از آنجاوارد جامعه روحانیت شد نزد مرحوم آقا سید ابوالحسن انگجی درس خواند، در نهضت مشروطیت با نام خیابانی شرکت کرد و در انجمن ایالتی وکیل شد در بلوای تبریز تفنگ برداشت، به نمایندگی دوره دوم تقنینیه انتخاب گردید و در آن مجلس بر ضد اولتیماتوم روسیه اعتراض کرد پس از انفصال مجلس مزبور به روسیه رفت در ایام حکومت شجاع الدوله بر اثر وساطت امام جمعه به تبریز مراجعت نمود و دوباره به محراب و منبر رفت اما او نیز همچون بقیه علمای شیعه در میانه راه و پس از به انحراف کشیده شدن مشروطیت از آن فاصله گرفت و در این راه شهید شد، اما جنبش مردم آذربایجان به رهبری روحانی مبارز شیخ محمد خیابانی ریشه در انقلاب مشروطیت داشت آنچه مسلم است در انقلاب مشروطیت مردم ستمدیده ایران بر علیه مظالم استبداد و استعمار به پا خاستند و انسان های شریف و از جان گذشته ای در این راه در خون خود غلتیدند و آخر سر مهره های دست آموز استعمار که در کمین نشسته و منتظر فرصت بودند، بر اساس یک برنامه از پیش تعیین شده با شگردهای فریبکارانه ارگان های کلیدی و حساس دولتی را میان خود تقسیم نموده و مسیر انقلاب مشروطیت را که اهدافش تامین استقلال و آزادی، تعمیم عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و مشارکت فعال و آزادانه مردم در تعیین سرنوشت خود بود، منحرف کردند و همان درباریان سابق و مرتجعین زمیندار با تن کردن لباس آزادیخواهی، زمام امور را در دست گرفتند و کار به جایی رسید که وثوق الدوله با وقاحت تمام با امضای قرارداد ننگین ۱۹۱۹میلادی استقلال ایران را به انگلیسی ها فروخت آزادیخواهان که خون شهدای گرانقدر را پایمال شده و آرزوهای خود را بر باد رفته می دیدند، برای اعاده حاکمیت مردم دست به جنبش هایی زدند، میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان، محمد تقی خان پسیان در خراسان و شیخ محمد خیابانی در تبریز، هدف این حرکت های مردمی ایجاد یک ایران آزاد و مستقل و استقرار یک حکومت مشروطه واقعی بود.
مرحوم میر هاشم شتربانی (دوه چی)
میر هاشم دوه چی از پیشنمازان و یکی از سادات کوی شتربان تبریز به همراهی حاجی میرزا حسن آقا مجتهد و چند نفر دیگر موجبات اولین تحرک تبریز را فراهم آوردند اولین جرقه مبارزات تبریز علیه استبداد محمد علی میرزایی در کوی شتربان زده شد و میر هاشم دوه چی (پیشنماز تبریز) در این میان نقش بسزایی داشته است میر هاشم دوه چی نماینده مردم آذربایجان در مجلس بود ایشان یکی از بنیانگذاران و مبلغین مشروطه بود اما او نیز پس از آگاهی از جریان انحراف افکار و مشروطه به منبر رفت و برای آگاهی مردم سخنرانی کرد، ما مشروطه را برای استقلال مملکت و مملکت را برای جامعه می خواهیم، مشروطه را من آوردم گه خوردم و غلط کردم، مشروطه ما مشروطه خودی بود نه مشروطه انگلیسی، میر هاشم انجمنی بنام اسلامیه بنیاد نهاد در واقع چنانچه از نام اسلامیه پیداست هدف این انجمن هواداری از دین بود و مشروطه خواهان را لامذهب خوانده مردم را به دشمنی از آنان بر می انگیخت.میرهاشم دوه چی در روز دوشنبه ۱۷ مرداد در میدان توپخانه تهران در جلوی نظمیه به دار آویخته شد.
سخن آخر: استقرار مشروطیت
آری مشروطیت استقرار پیدا نمود هرچند در آغاز و پایان در هر دو مرحله به انحراف و دگرگونی کشیده شد و هدف اصلی مبارزه هرگز بدست نیامد و مقاومت مرحوم میرزا صادق آقا در تبریز و مخالفت مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در تهران بر اساس این انحرافات پیش آمد نه اینکه این دو عالم بزرگوار با اصل مشروطیت مخالف بودند زیرا سرانجام جریان مشروطیت هرچه بود و هرانگیزه ای که داشت گامی به سوی قانون مندی و حرکتی از استبداد به سوی دموکراسی و قانون بود، در این حادثه عظیم سیاسی گذشته از سرداران ملی همچون ستارخان و باقرخان مشارکت موثر و کارساز علما و فقهای آذربایجانی بسیار چشمگیر و کارساز بود طوری که بین پیرمردان انقلاب دیده تبریز مثلی رایج بود (مشروطه را در آذربایجان دو تفنگ و یک کلاه و سه حنجره نگاه داشته و از خطر نابودی نجات داد) آن دو تفنگ عبارت بود از تفنگ های ستارخان و باقرخان وکلاه حاجی مهدی کوزه کنانی که در مواقع حساس آن را محکم بر زمین می کوبید و فریاد می کشید و سه حنجره حلقوم سه تن از پرخروش ترین وعاظ و خطبا یعنی شیخ سلیم خطیب، میرزا حسین واعظ و میرزا جواد ناطق بودند این سه تن خطیب شهر بنام خطبای ثلاثه معروف بودند و از اولین روزهای مشروطه فعالیت داشتند و هریک با شیوه خاص مردم را به هیجان وا می داشتند.
آنچه از اسناد و تاریخ مشروطه می توان فهمید علمای آذربایجان از اولین پیشگامان و حامیان مشروطه بودند اما زمانی که احساس کردند مشروطه به عنوان وسیله ای جدید برای استعمار و استبداد ملت ایران استفاده شده و پس از به انحراف کشیدن آن، سعی در بیداری عمومی مردم مسلمان ایران از طریق سخنوریهای خود کردند و رشادت و حماسه آفریدند. در ادامه ۶ برگ سند (عکس) از علما و شهیدان نامبرده به پیوست ارائه می گردد عکس ها خود گویای احوال آن بزرگمردان هستند. روح پر فتوح شهیدان مشروطه همچون مرحوم میر هاشم دوه چی و آیت الله ثقه الاسلام قرین رحمت الهی باد.

 

فهرست منابع و مآخذ:
۱- کریم میمنت نژاد، یونس جعفرزاده، تاریخ محلات و مشاهیر تبریز، شتربان تبریز، چاپ دوم،۱۳۹۲
۲- سعید فرجی خویی، جستاری تحلیلی تاریخی در مشروطه ی آذربایجانی، چاپ اول،۱۳۷۶٫
۳- غلامرضا گودرزی، دین و روشنفکران مشروطه، چاپ اول، ۱۳۸۳

۴-نصرت الله فتحی، سخنگویان سه گانه آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران،۱۳۲۹

۵-کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۰

۶- مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، چاپ اول

۷-عقیقی بخشایشی، مفاخر آذربایجان، ج. ۱، ۱۳۷۵

۸- صرداری نیا، صمد، مشاهیر آذربایجان، ج.۲، ۱۳۷۷٫

۹

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد